شــرمنده اهل بیت و اصحاب نشد
در حیرتم از عطش، که مانند فرات
از شـــــرم لب تشنهی او آب نشد
سعید سلیمان پور ارومی
امام حسین (علیه السلام) فرمودهاند:
عباس را نزد خدا منزلی است که روز قیامت، همه شهیدان بر آن رشک میبرند. (الخصال - ج 1 ص 68)
هر گاه نام عباس به میان میآید، همه چیز به ازدحام میآیند.
اشکها ازدحام میکنند که دریا شوند؛ دریاها ازدحام میکنند که اشک شوند؛ اشکها و دریاها ازدحام میکنند که طوفان شوند و طوفانها دست به دست هم میدهند تا علم عباس را بر پا نگه دارند.
علم عباس، هنوز برپاست. دست عباس هنوز قلم نشده است. دست عباس، همین دستههای عاشوراست که هر سال از هر کوی و برزن، مانند رود خروشان جاری میشوند و کشور به کشور، شهر به شهر، مسجد به مسجد و حرم به حرم، بیرق خونین عاشورا را برپا نگه میدارند.
بیرق خونین عاشورا را برپا نگه میدارند، تا رسم مردانگی از جهان برنیفتد، تا رسم وفا در جهان زنده بماند. حکایت عباس، حکایت عشق است؛ حکایت وفاست، حکایت دلدادگی است.
مشک عباس، پر از آب نبود؛ پر از آبرو بود. چه غافلند آنان که مشک عباس را تیرباران کردند. آبرو با تیر بر زمین نمیریزد؛ آبرو با شمشیر بر زمین نمیریزد؛ آبرو با شمشیر تازهتر میشود و با تیر زندهتر. آبرو با خون درخشانتر میشود.
عباس، با مشک، آب نیاورده است؛ آبرو آورده است. با مشک آبرو آوردن، کار هر کس نیست. با مشک آب آوردن کار هر کسی هست. اما عباس، کسی است که مثل هیچکس نیست.